• تفکر ـ اندیشه
– نیکوترین عادت تفکر است و حکمت زاده تفکر. (حضرت امیر(ع))
– آدمی ساخته افکار خویش است، فردا همان خواهد شد که امروز میاندیشیده است. (مترلینگ)
– اندیشه و تخیل مرد را به سوی کمال میبرد. (حکمت هندو)
– افکار خلاق به منزله پله نردبان یک شغل است با تفکر خلاق می توانیم به صعود پردازیم هرچه پله نردبان بیشتر باشد، صعودمان هم بیشتر خواهد بود. (پستالوژی)
– تفکر جوهر نبوغ است. (ژان پل سارتر)
– در تن نحیف می تواند اندیشه ای بزرگ مسکن گیرد. (بودا)
– زیاد فکر کن کم حرف بزن و کمتر بنویس. (مثل فرانسوی)
– عقل در وجود ما قدرت حیرت آوری دارد پس چه بهتـر که پیوستـه اندیشـه را حاکم وجود خـود سازیم. (گوته)
– فکر کن، افکارت را منظمنما، یک رویه ثابت پیشگیر، به سوی هدف رو. (دکتر پوشه)
– کنجکاوی و اندیشه انسان را به سوی عمر جاوید میکشاند و بیفکری راه نیستی را مینمایانـد، افرادی که با فکرند نميمیرند و افراد بیفکر هم اکنون مردهاند. (بودا)
– می اندیشم پس هستم، هستم چون فکر می کنم، فکر میکنم چون شک میکنم. (دکارت)
– بشر اندیشه محض است. (گاندی)
– تفکر، عالیترین مراتب عبادت است. (امام محمد باقر(ع))
– فکر را پرورش ده و ذهن را وسعت بخش.(ارسطو)
– ساعتی اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است. (حضرت محمد(ص))
– تنها فکر خوب داشتن کافی نیست اصل این است که آن را خوب بکار بندیم. (دکارت)
– هرچه اکنون هستیم محصول افکاری است که سابقاً داشته ایم و حالا داریم. (پاستور)
– هرکس از روی افکارش شناخته میشود. (چخوف)
– طرز تفکر هر نویسنده را از کتاب او و هنرمند را از هنرش میتوان دریافت. (میکل آنژ)
– تفکر امروز تو باعث راحتی فردای خودت و همه خواهد شد. (شوپن هاور)
– به تانی فکر کن و به فوریت اجرا نما. (بناپارت)
– تو را بـرای آن نیافریده انـد کـه هرروز بهتـر بخوری و بهتـر بپوشـی، برای آن آفریدهانـد که هر روز بهتـر بیندیشی. (نفیسی)
– کارهای بزرگ، مناسب مردانی است که افکار بزرگ دارند. (سقراط)
• نبوغ
– بزرگی در آن است که کسی بتواند آسایش خود و خواهش طبع خویش را فدای دیگری کند. (سعید نفیسی)
-تمام چیزهایی که نوابغ آینده خواهند گفت هم اکنون در وجود من و شما هست، منتها باید آن را پیدا کرد و انگشت رویش گذاشت. (مترلینگ)
– چرچیل سیاستمدار معروف در دفتر خاطرات دانشجویی که از او تقاضای یادگاری کرده بود نوشت، عیب جامعه این است که همه دلشان میخواهد آدم مهمی باشند و هیچکس نميخواهد فرد مفیدی باشد.
– شرافت و عظمت واقعی متعلق به کسانی است که بیشتر به بشر خدمت کرده رنج های موجود افراد را کمتر کرده باشند. (پاستور)
– کسانی که از حیث استعداد قریحه مافوق دیگران هستند غالباً به خطا و تقصیر نزدیکترند، زیرا هیچ علت ندارد که استعداد اشخاص را مافوق بشر قرار دهد. (ولتر)
– مردان بزرگ مانند شهاب ها هستند که میسوزند و جهانی را از نور خود روشن میکنند. (ناپلئون)
– مردانی بودهاند که برای رسیدن به کمال حتی جان خود را از دست دادهاند. (کنفوسیوس)
– نابغه دربند حدود و تعینات دیگران نیست قانون او در وجود خود اوست یـا همچون کوهی آتشفشــان از درون میخروشــد و کوهپـارهها را از پیــش بر میاندازد و دهانهای برای فوران خود میسازد، فطرت وی قانون میگذارد و کار خود را با آن میسنجد. (گوته)
– نوابـغ بر خلاف اشخاص عادی تنهـا در فکر خود نیستنـد و منافع شخصی را در نظر نميگیرند، بدین جهت در آثـار نوابغ همیشـه نظریاتی دیـده میشود که دارای جنبـه کلی و جهانی است و از حدود زمان فراتر میروند. (شوپن هاور)
– هر نابغه خیلی به دنیا می بخشد که نمي ستاند. (هیلر)
– هرگز به بزرگی نمي رسی تا در آن راه زحمت بسیار نکشی. (سیسرون)
– نبوغ نه به تحصیلات است و نه به خانواده و نه به محیط، به استعداد است. (آلفرد نوبل)
– بزرگترین عیب نابغهها این است که به دنیا و مردم بیشتر از خودشان فکر میکنند. (ولتر)
– حد اعلای بهرهگیری از هوش خدادادی نبوغ است. (فرانسیس بیکن)
– نابغه متعلق به خودش نیست متعلق به همه بشریت است. (لودویک بتهوون)
– همه ترقیات بشر مرهون افکار و آثار افراد نابغه است. (کریستف کلمب)
-چون اکثر نوابغ و دیوانگان رفتار مشابه دارند، نبوغ و جنون در یک ردیفند. (گوته)
– نابغه کسی است که پیوسته افکارش را از قوه به فعل درمیآورد. (بالزاک)
– نبوغ یک درصد استعداد است و نود و نه در صد جان کندن و عرق ریختن. (ادیسون)
• کتاب
– اگر یکی از مشتاقان کتاب هستید بزرگترین خوشبختی جهان را دارید. (ژول کاراوتی)
– برگهای کتاب به منزله بال هایی هستند که روح ما را به عالم روشنایی پرواز میدهند. (ولتر)
– خوشبخت کسـی که به یکـی از دو چیز دسترسـی دارد، یا کتابهـای خوب یا دوستانـی که اهل کتاب باشند. (ویکتور هوگو)
– کتاب، باغ و بوستان دانشمندان است. (حضرت امیر(ع))
– کتاب از لوازم و ضروریات اولیه زندگی است و لباس جزو تجمل و زینت آن. (اداسموس)
– کتاب دارای جنبههـای خلود و ابدیت است بت هــا و معابد بـا شکوه خراب و معدوم میگـردند، پردههای نقاشی و مجسمههای گرانبها ضایع و تباه میشوند لیکن کتاب بیهیچ نقصی در ازمنه و قرنها باقی میماند. (اسمایلز)
– ما نه تنها باید کتاب های خوب را دوست بداریم بلکه باید سعی کنیـم که وجود ما خـود به منزلـه کتاب خوبی باشد که دیگران از ما سرمشق بگیرند. (فنلون)
– نحوه افکار و اندیشه هــای انسان طوری است که ممکن است فقط خواندن یک کتاب پایه اندیشه و افکار انسان را برمبنای جدیـد و یا در مسیـر خاص قرار دهد و چه بسـا ممکن است کتابی مسیـر سرنوشت میلیون ها انسان را در راه مخصوص بیاندازد. (اینشتین)
– همدمـی و مصاحبت بـا کتـب و جرایـد را در کلبـه ای محقـر بیشتـر دوست دارم تا زندگانـی در عالیتریــن قصور و عهــدهداری بالاترین مشاغل و محروم از لذت مطالعه. (ماکیاولی)
– یک ساعت عمـر گذشتـه را به هیچ قیمتـی نمي توان بازگردانیـد اما با دادن قطعـه پول ناچیـز میتوان تجارب تمام عمر بزرگترین عقلای عالم را تصرف کرد. (منتسکیو)
– طبیعت یگانه کتابی است که کلیه صفحاتش پرمعنی است. (گوته)
– تو در یک شب این کتاب را مطالعه میکنی و من موی سر خود را در نگارش آن سفید کردهام. (منتسکیو)
– بعضی از کتابها را باید چشید، برخی دیگر را باید بلعید، ولی معدودی را هم باید جوید و هضم کرد. (فرانسیس بیکن)
– مطالعـه عمیـق، ثبات قـدم، پرسش و تحقیــق، اندیشه و تخیـل مرد را به سوی کمـال و موفقیت میکشاند. (کنفوسیوس)
• نویسنده
– افتخار واقعی در این است که آدمی کارهایی بکند که قابل نوشتن باشد، چیزهایی بنویسد که قابل خواندن باشد، چنان زیست کند که دنیا را برای زیستن در آن بهتر سازد. (چلین)
– این حروف و نقطه های سیاه که به روی کتاب پراکنده شده آئینه افکار انسانی است که میلیونها مردم از خواندن آن استفاده میکنند. (پترارک)
– برای آدمی بهتر است اصلاً به دنیا نیاید تا اینکه به دنیا بیاید و اثری از خود بر جای نگذارد. (ناپلئون)
-ساختن یک کتاب همان اندازه حرفـه ای است که ساختـن یک ساعت، تنها نبـوغ برای مولف شدن کافـی نیست. (لابرویر)
– سه دشواری در کار تالیف وجود دارد؛ نوشتن چیزی که قابل نشـر باشـد، یافتن مرد شریفی که آن را نشر دهد و پیدا کردن مردان حساسی که آن را بخوانند. (کولتون)
– فکر کردن بسیار آسان است و عمل کردن بینهایت دشوار. هیـچ چیـز در زندگـی مشکلتر از این نیست که انسان افکار خود را به عرصه عمل بگذارد. (گوته)
– ممکن است یک نویسنده به اندازة یک سیاستمدار یا یک جهانگشـا در تغییر سرنوشت دنیـا دخالت داشته باشد. (توفیق الحکم)
– نویسنده آن است که مردم را از پایه دون به پایه بلند رساند. (حکیم عمر خیام)
• آموختن
– بکوشید که در برخورد با هرکس او را به دیده یک معلم بنگرید و چیزی از او بیاموزید. (وین دایر)
– مردی را که مهیای آموختن است تعلیم ندادن، انسانـی را به هـدر دادن است. مردی را که آمـاده آموختـن نیست تعلیم دادن، سخن به هدر دادن است. خردمند، نه انسانی را به هدر میدهد و نه سخنی را. (کنفوسیوس)
– هیچ کاری نیست که از طریق آموزش امکانپذیر نباشد، هیچ وسیلهای به پای آموزش نميرسد، آموزش میتواند اخلاق بد را به خوب تبدیل کند، اصول غلط را نابود و اصول صحیح را جایگزین آن سازد و انسان را تا حد فرشته بالا ببرد. (مارک تواین)
– آموختن و بکار بستن، خشنودی خاطر میآورد. (کنفوسیوس)
– من شخصاً دوست دارم بیاموزم، اگرچه همیشه نفرت دارم به من بیاموزند. (چرچیل)
• ملت ـ میهن
– آباد کردن کشور، مبارزه با فقر و جهالت، تعمیم فرهنگ و بهداشت با حرف امکانپذیر نیست باید کار کرد، کار مداوم و طولانی. (؟)
– چقدر سخت است انسان بمیرد درحالیکه به کشورش هیچ خدمتی نکرده. (لینکلن)
– خدمت به وطن نیمی از وظیفه است و خدمت به انسانیت نیم دیگر آن. (هوگو)
• وظیفه
– همانطور که اجتماع در مقابل فرد وظیفه دارد فرد هم در مقابل اجتماع موظف است. (چرچیل)
– نخستین وظیفه ما این است که برای دیگران سودمند باشیم و با این وسیله آنان را شادمان و خود را نیکبخت کنیم. (سقراط)
– انجام وظیفه اجتماعی بر وظیفه انفرادی مقدم است. (سروانتس)
– نخستین وظیفه هر فرد آن است که استعدادهای خود را بپروراند و از قوای خویش استفاده کند. (گوته)
• هدف
– از همه چیز مهمتر آن است که انسان هدفی بزرگ داشته باشد و برای رسیدن به هدف خود دارای استعداد کافی باشد. (گوته)
– اگر کسی با فکر خود برای رسیدن به هدفش کوشش کند سرانجام طبیعت تسلیـم او شده و دنیـا به او اقبال میکند. (امرسون)
– هیچ چیز جز یک هدف مشخص و معلوم نميتواند روح انسان را آرام سازد. (ارچ ولز)
• اراده ـ تصمیم
– قوه اراده از درون سرچشمه میگیرد و پشتیبـان بزرگ این قوه فکـر است، کسی که فکر میکند اراده اش قوی است. (حضرت امیر(ع))
– اگر تصمیمی داشتـه باشی بزودی موفق خواهی شـد، زیرا آدمی ساختـه افکار خویش است و فردا همان خواهد شد که امروز میاندیشیده است. (موریس مترلینگ)
– استعداد شگرف، بدون ارادهی آهنین معنی و مفهومی ندارد. (بالزاک)
– دنیا به حرف کسی گوش میدهد که دارای اراده قوی است و میداند به کدامین سوی میرود. (گالیله)
– تا همت بلند نباشدهیچ تصمیمی اجرا نخواهد شد. (اسحق نیوتن)
– شرط پیروزی، داشتن یک اراده قوی است شرایط دیگر اهمیت چندانی ندارند. (گوته)
• اعتماد به نفس
– تمام وعده و نویدهای دنیا، فریبی بیش نیست و بهترین دستور زندگانی این است که اعتمــاد به نفس داشته باشی و در پرتو سعی و مجاهدت خود به مقامی برسی. (میکل آنژ)
– نمي دانید تا چه حد اعتماد به نفس باعث اعتماد به هر چیز دیگر میشود. (هوگو)
– بهترین دستور زندگی این است که انسان اعتماد به نفس داشتــه باشــد و در پرتو سعی و جدیت به مقام و منزلتی برسد. (میکل آنژ)
• علو همت
– همت مردان کوهها را متلاشی کند. (حضرت امیر(ع))
– صاحب همت در پیچ و خمهای زندگی هیچگاه با یاس و استیصال روبهرو نخواهد شد. (ناپلئون)
• تلاش ـ کوشش
– کوشش و دقت و مقاومت سه رکن اصلی هر پیروزی محسوب میشود. (ارتور شوپن هاور)
– کوشش را باید از قهرمانان آموخت آنقدر شکست میخورند تا قهرمان شوند. (وینستون چرچیل)
– تو در نتیجه سعی و تلاش پیشینیان زندگی امروزی را داری پس برای زندگی آیندگان تلاش کن. (؟)
• پشتکار
– برای آنچه هستم، مدیون قدرت اراده و پشتکار و جرأت خود میباشم. (ناپلئون)
– برای پیشرفت و پیروزی سه چیز لازم است : اول پشتکار، دوم پشتکار، سوم پشتکار. (لرد آویبوری)
– پیروزی با کسانی است که بیش از دیگران پشتکار دارند. (ناپلئون)
– کسی که به پشتکار خود اعتماد دارد ارزشی برای شانس قائل نیست. (مثل ژاپنی)
• فداکاری
– بهترین مردم سودمندترین آنان به حال دیگران هستند. (حضرت محمد(ص))
– آن کس که در راه پسند خاطر خود دست از جان میشوید بزرگ نیست بلکه آن کس بزرگ است که در راه دیگران از خود میگذرد. (سعید نفیسی)
– اقتدار عالی و بی تمجید انسان فقط در فداکاری است، فداکاری شرط اساسی هر بزرگی است. (وه ید)
– تو می کوشی که آسوده تر باشی، من میکوشم که دیگران آسودهتر از من باشند. (سعید نفیسی)
– فـدا کردن جان در دو مورد خوب است: اول اینکـه چاره منحصـر به فـرد باشـد و به هیچ وسیلـه دیگری غیر از ایثار جان نتوان مقصود را انجام داد، دوم آنکه بدانیم از آن فداکاری دیگران خوشبخت خواهند شد. (مترلینگ)
– هر چه به فداکاری و مهرورزی خو بگیریم کاملتر و خوشبختتر خواهیم شد چرا که هیچ حالی به اندازه جوانمردی و مهربانی به سلامتی روح ما کمک نميکند. (جان کاینرل)
• استقامت
– آنکس که اراده و استقامت دارد، روی شکست نميبیند. (مترلینگ)
– انسان به استقامت و قدرت و نفوذ و تعقل و استدلال میتواند حتی بر وبا و طاعون غلبه کند. (ناپلئون)
– من به هیچوجه اجازه نميدهم تحت هیچ نوع شرایطی مایوس گردم، سه چیز لازم برای رسیـدن به یک هدف با ارزش عبارت است از کار، استقامت و عقل سلیم. (ادیسون)
– هفت بار که زمین افتادی برای هشتمین بار برخیز. (مثل ژاپنی)
• خدمت به مردم
– خدمت به خلق وظیفه نیست بلکه لذتی است زیرا سلامتی و شادمانی شخص را زیاد میکند. (زرتشت)
– هر عیش و لذتی را که در دنیا به نظر بیاورید دارای رنج و زحمت است و اگر فوراً برای ما تولید زحمت نکند در آینده اسباب دردسر خواهد شد. فقط دو لذت است که هرگز نتیجه ناگوار و درد و رنج و پشیمانی در پی ندارد این دو لذت عبارت است از: اول لذت نیکی کردن به مردم، دوم لذت انجام وظیفه زیرا خوشی فراوانی را بعداً احساس میکنیم. (روسو)